در دنیای پیچیده و به‌هم‌پیوسته امروز، سازمان‌ها، دولت‌ها و حتی افراد، همواره در معرض تهدیدهایی قرار دارند که می‌توانند عملکرد عادی آن‌ها را مختل کرده و موجودیتشان را به خطر اندازند. این تهدیدها که ما آن‌ها را «بحران» می‌نامیم، می‌توانند از دل یک فاجعه طبیعی مانند زلزله، یک رکود اقتصادی شدید مانند تورم لجام‌گسیخته، یا یک درگیری نظامی ویرانگر مانند جنگ سر برآورند. بحران‌ها غافلگیرکننده، استرس‌زا و دارای پتانسیل تخریب بالا هستند. اما آنچه تفاوت میان بقا و فروپاشی را رقم می‌زند، نه خود بحران، بلکه نحوه مدیریت آن است.

مدیریت بحران (Crisis Management) یک فرآیند استراتژیک و نظام‌مند است که به یک سازمان یا سیستم امکان می‌دهد تا با رویدادهای مخرب و غیرمنتظره مقابله کند. این علم صرفاً به معنای واکنش نشان دادن در لحظه وقوع فاجعه نیست؛ بلکه یک چرخه کامل از پیش‌بینی، آمادگی، پاسخگویی و یادگیری را در بر می‌گیرد. قلب تپنده هر مدل موفق مدیریت بحران، تقسیم‌بندی فرآیندها به سه مرحله کلیدی است: قبل از بحران، حین بحران و بعد از بحران. در این مقاله، ما کاربرد عملی ابن سه مرحله را در سناریوی مشخص جنگ برای صنعت آسانسور بررسی خواهیم کرد.

مراحل اصلی مدیریت بحران
مراحل اصلی مدیریت بحران


استراتژی‌های بقای مالی و جلوگیری از ورشکستگی در صنعت آسانسور در زمان جنگ

جنگ جریان نقدینگی را قطع می‌کند، هزینه‌ها را به شدت افزایش می‌دهد، دارایی‌ها را نابود می‌کند و درآمد را به صفر نزدیک می‌کند. برای یک شرکت آسانسوری، که ترکیبی از فروش، نصب (پروژه‌ای) و خدمات (مستمر) است، جلوگیری از ورشکستگی نیازمند یک تغییر بنیادین در مدل ذهنی مدیریت از “رشد” به “بقا” است.

مرحله اول: قبل از جنگ (ایجاد سپر مالی و کاهش آسیب‌پذیری)

این مرحله مهم‌ترین فاز برای جلوگیری از ورشکستگی است. اقدامات این دوره، توان مالی شرکت برای تحمل شوک اولیه جنگ را تعیین می‌کند.

مرحله اول مدیریت بحران: قبل از جنگ (ایجاد سپر مالی و کاهش آسیب‌پذیری)
مرحله اول مدیریت بحران: قبل از جنگ (ایجاد سپر مالی و کاهش آسیب‌پذیری)
  • ۱. بهینه‌سازی ساختار مالی (De-risking the Balance Sheet):

    • کاهش شدید بدهی: تسویه وام‌ها و بدهی‌ها تا حد امکان. بدهی در زمان جنگ به دلیل توقف درآمد و افزایش نرخ بهره (در صورت وجود) به سرعت به یک طناب دار تبدیل می‌شود.
    • تبدیل دارایی‌های غیرمولد به نقدینگی: فروش زمین‌ها، ساختمان‌ها یا خودروهای غیرضروری و تبدیل آن‌ها به پول نقد. “نقدینگی پادشاه است” در زمان جنگ یک قانون مطلق است.
    • ایجاد ذخایر ارزی: بخش قابل توجهی از نقدینگی شرکت باید به ارزهای باثبات (مانند دلار یا یورو) تبدیل شود. در زمان جنگ، ارزش پول ملی به دلیل تولید نقدینگی و … سقوط می‌کند و داشتن ارز خارجی برای خرید قطعات وارداتی حیاتی است.
  • ۲. بازنگری در مدل درآمدی و قراردادها:

    • تغییر قراردادهای سرویس و نگهداری: افزودن “بند شرایط فورس ماژور (جنگ)” به تمام قراردادهای جدید. این بند باید به وضوح مشخص کند که در شرایط جنگی، شرکت تعهدی به ارائه سرویس‌های عادی ندارد و مسئولیت آسیب‌های ناشی از جنگ بر عهده شرکت نیست.
    • پیش‌دریافت هزینه: برای قراردادهای سرویس سالانه، سعی کنید هزینه را در ابتدای قرارداد و به صورت کامل دریافت کنید، نه به صورت ماهانه. این کار نقدینگی اولیه را تقویت می‌کند.
    • بیمه جامع: خرید کامل‌ترین بیمه‌نامه‌های ممکن که “شورش و اغتشاشات داخلی” (Riot and Civil Commotion) و در صورت امکان “خطرات جنگی” را پوشش دهد. این بیمه‌ها گران هستند اما می‌توانند شرکت را از نابودی کامل نجات دهند.
  • ۳. کنترل شدید هزینه‌ها و کوچک‌سازی هوشمند:

    • برون‌سپاری فعالیت‌های غیرکلیدی: به جای استخدام نیروی تمام‌وقت برای بخش‌هایی مانند حسابداری یا بازاریابی، از خدمات شرکت‌های دیگر استفاده کنید تا هزینه‌های ثابت کاهش یابد.
    • ایجاد ساختار منعطف برای نیروی انسانی: تدوین برنامه‌ای برای کاهش ساعات کاری یا اعزام بخشی از کارکنان به مرخصی بدون حقوق (با حفظ ارتباط) در صورت وقوع بحران، به جای تعدیل نیروی فوری.
    • پراکنده کردن دارایی‌های حیاتی: انبار اصلی قطعات یدکی را به چند انبار کوچکتر و امن در نقاط مختلف شهر یا کشور منتقل کنید. از دست دادن تمام موجودی انبار در یک حمله هوایی به معنای ورشکستگی آنی است.

مرحله دوم: حین جنگ (مدیریت نقدینگی و درآمدزایی اضطراری)

در این مرحله، جریان درآمد عادی تقریباً قطع شده است. بقای شرکت به مدیریت هوشمندانه ذخایر مالی و یافتن راه‌های خلاقانه برای ایجاد درآمد حداقلی بستگی دارد.

مرحله دوم: مدیریت بحران حین جنگ (مدیریت نقدینگی و درآمدزایی اضطراری)
مرحله دوم: مدیریت بحران حین جنگ (مدیریت نقدینگی و درآمدزایی اضطراری)
  • ۱. توقف کامل هزینه‌های غیرضروری (Cash Preservation Mode):

    • تمام پروژه‌های نصب جدید، فعالیت‌های بازاریابی، تحقیق و توسعه و آموزش متوقف می‌شوند.
    • پرداخت حقوق به حداقل ممکن (حقوق پایه) کاهش می‌یابد و پرداخت پاداش و مزایا متوقف می‌شود. این تصمیم باید به صورت شفاف با کارکنان در میان گذاشته شود.
    • مذاکره با صاحب‌ملک دفتر یا انبار برای تعلیق یا کاهش اجاره‌بها.
  • ۲. تغییر مدل کسب‌وکار به “خدمات اضطراری پولی”:

    • تمرکز بر خدمات نجات: سرویس عادی متوقف می‌شود. شرکت فقط به تماس‌های اضطراری (حبس شدن افراد) پاسخ می‌دهد.
    • دریافت هزینه خدمات اضطراری: این خدمات دیگر در چارچوب قراردادهای سرویس رایگان نیستند. باید برای هر عملیات نجات، هزینه‌ای (ترجیحاً به صورت نقد) دریافت شود. این کار هم درآمد حداقلی ایجاد می‌کند و هم از تماس‌های غیرضروری جلوگیری می‌کند.
  • ۳. فروش استراتژیک قطعات یدکی:

    • قطعات یدکی که در انبار استراتژیک ذخیره شده‌اند، اکنون یک دارایی بسیار ارزشمند هستند.این یک منبع درآمد مهم برای بقاست.
  • ۴. اجاره دادن تخصص و تجهیزات:

    • تکنسین‌های ماهر شرکت می‌توانند برای کارهای فنی دیگر که مرتبط با مهارتشان است (مانند تعمیر ژنراتورهای برق یا سیستم‌های مکانیکی دیگر) به کار گرفته شوند.
    • خودروها و تجهیزات شرکت را می‌توان به سازمان‌های امدادی یا نظامی اجاره داد.

مرحله سوم: بعد از جنگ (بازگشت هوشمندانه به بازار و جذب سرمایه)

جنگ تمام شده، اما اقتصاد آسیب دیده است و نقدینگی در دست مردم و شرکت‌ها نیست. بازگشت شتاب‌زده و بدون برنامه می‌تواند آخرین ضربه را به شرکتی که به سختی از جنگ جان سالم به در برده، وارد کند.

مرحله سوم مدیریت بحران: بعد از جنگ (بازگشت هوشمندانه به بازار و جذب سرمایه)
مرحله سوم مدیریت بحران: بعد از جنگ (بازگشت هوشمندانه به بازار و جذب سرمایه)
  • ۱. بازگشت تدریجی و مبتنی بر تقاضای واقعی:

    • شروع با بازرسی و برآورد هزینه: به جای شروع تعمیرات، ابتدا با ارائه خدمات بازرسی فنی و برآورد هزینه برای ساختمان‌ها شروع کنید. این کار کم‌هزینه است، درآمد اولیه ایجاد می‌کند و به شما دید دقیقی از حجم بازار و توان مالی مشتریان می‌دهد.
    • اولویت‌بندی مشتریان: ابتدا به سراغ مشتریانی بروید که توانایی پرداخت دارند (شرکت‌های بزرگ، ساختمان‌های لوکس، مراکز تجاری) یا پروژه‌هایی که توسط دولت یا سازمان‌های بین‌المللی تأمین مالی می‌شوند.
  • ۲. مدل‌های مالی منعطف برای مشتریان:

    • چون مشتریان نقدینگی ندارند، برای فروش و نصب سیستم‌های جدید، مدل‌های پرداخت اقساطی یا لیزینگ ارائه دهید. این کار شما را به انتخاب اول مشتریان تبدیل می‌کند.
    • برای تأمین مالی این مدل‌ها، باید فعالانه به دنبال جذب وام‌های بانکی مخصوص بازسازی یا جذب سرمایه‌گذار باشید.
  • ۳. تبدیل شدن به یک بازیگر اصلی در بازار بازسازی:

    • فرصت ادغام و خرید (M&A): بسیاری از شرکت‌های کوچک رقیب در طول جنگ ورشکست شده‌اند. این یک فرصت استثنایی برای خرید قراردادهای سرویس آن‌ها، جذب تکنسین‌های ماهرشان و یا حتی ادغام با آن‌ها با قیمت پایین است. این کار سهم بازار شما را به سرعت افزایش می‌دهد.
    • مشارکت در پروژه‌های ملی: فعالانه در مناقصه‌های دولتی برای بازسازی آسانسورهای ساختمان‌های عمومی، بیمارستان‌ها و متروها شرکت کنید. این پروژه‌ها معمولاً تضمین پرداخت دارند.
  • ۴. بازاریابی مبتنی بر تاب‌آوری و اعتماد:

    • در کمپین‌های بازاریابی خود، داستان بقای شرکت و خدمات اضطراری ارائه شده در زمان جنگ را روایت کنید. این کار یک اعتبار و برند قدرتمند می‌سازد که رقبا نمی‌توانند به راحتی با آن مقابله کنند. شعار شما می‌تواند این باشد: “ما در سخت‌ترین روزها کنار شما بودیم، در روزهای بازسازی نیز همراهتان هستیم.”

با دنبال کردن این استراتژی‌های مالی و تجاری در هر سه مرحله، یک شرکت آسانسوری شانس خود را برای عبور از بحران جنگ و جلوگیری از ورشکستگی به شدت افزایش می‌دهد و حتی می‌تواند از دل ویرانی، به عنوان یک شرکت قدرتمندتر و معتبرتر ظهور کند.

تیم پلکانمشاهده نوشته ها

Avatar for تیم پلکان

تیم تولید محتوای پلکان، سعی دارد مطالبی را ارائه دهد که دارای 4 خاصیت باشد. مبتنی بر تجربه، تخصصی ، دارای صحت و قابل اعتماد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site is protected by reCAPTCHA and the Google Privacy Policy and Terms of Service apply.

The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.