بامداد روز یکشنبه، ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، زمینلرزهای قدرتمند بار دیگر شرق افغانستان، بهویژه ولایت کنر و مناطق همجوار آن را لرزاند و فاجعهای انسانی را رقم زد. زلزله افغانستان که توسط مراکز لرزهنگاری جهانی با بزرگای حدود ۶.۰ تا ۶.۲ در مقیاس ریشتر و در عمق کانونی کم (حدود ۱۰ کیلومتری سطح زمین) ثبت شد، به دلیل زمان وقوع (ساعات اولیه صبح و حضور ساکنان در منازل) و همچنین بافت فرسوده و غیرمقاوم منطقه، زلزله شرق افغانستان خسارات جانی و مالی گستردهای به همراه داشت.
احتیاط : فیلم زلزله افغانستان حاوی صحنه های دلخراش است. زلزله افغانستان در کدام شهر است ؟ ولایت کنر
مشخصات فنی و کانون زلزله کنر افغانستان
- بزرگا (Magnitude): حدود 6.0 ریشتر
- ساعت زلزله افغانستان : شامگاه یکشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۴۷ به وقت محلی
- کانون اصلی: ولایت کنر، شرق افغانستان
- عمق کانونی: کم، حدود ۱۰ کیلومتر
- گسل مسبب: این منطقه در نزدیکی محل برخورد صفحات تکتونیکی هند و اوراسیا قرار دارد. حرکت صفحه هند به سمت شمال و فشار آن بر صفحه اوراسیا، این منطقه را به یکی از فعالترین مناطق لرزهخیز جهان تبدیل کرده است. گسلهای متعدد و فعالی مانند گسل “چمن” در این ناحیه وجود دارند که عامل اصلی زلزلههای ویرانگر گذشته و اخیر بودهاند. عمق کم این زلزله باعث شد انرژی آزاد شده با شدت بسیار بیشتری به سطح زمین برسد و تخریب را دوچندان کند.
ابعاد فاجعه: تلفات و خسارات
گزارشهای اولیه که از سوی مقامات محلی و سازمانهای بینالمللی منتشر شد، از جان باختن بیش از 800 نفر و زخمی شدن بیش از دوهزار و هشتصد نفر حکایت داشت. با توجه به صعبالعبور بودن مناطق کوهستانی زلزلهزده و تخریب راههای مواصلاتی، عملیات امداد و نجات با دشواریهای فراوانی روبرو شد. بسیاری از روستاها به طور کامل تخریب شده و هزاران نفر بیخانمان شدند. استان کنر بیشترین آسیب را دیده، با ۸۰۰ کشته و ۲۵۰۰ مجروح، در حالی که در ننگرهار ۱۲ کشته و ۲۵۵ مجروح، در لغمان ۵۸ مجروح و در نورستان ۴ مجروح گزارش شده است. ایران برای کمک به زلزله زدگان افغانستان اعلام آمادگی کرده است. و رئیس جمهور مسعود پزشکیان نیز پیامی به مردم افغانستان داد.
عمده دلایل تلفات بالای این زلزله (و زلزلههای مشابه در این منطقه مانند زلزله پکتیکا در ژوئن ۲۰۲۲) را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- ساختوساز سنتی و غیرمهندسی: اکثر خانهها در مناطق روستایی افغانستان از خشت، گل، سنگ و چوب ساخته شدهاند. این سازهها که فاقد هرگونه اسکلتبندی و پیوستگی مناسب اجزا هستند، در برابر نیروهای جانبی زلزله تقریباً هیچ مقاومتی ندارند و به سرعت فرو میریزند. سقفهای سنگین خاکی نیز پس از فروریختن دیوارها، به تلههای مرگبار برای ساکنین تبدیل میشوند.
- فقر و عدم توانایی مالی: مردم این مناطق توانایی مالی لازم برای ساخت مسکن مقاوم و مهندسیساز را ندارند و به مصالح بومی و ارزانقیمت روی میآورند.
- عدم وجود نظارت و مقررات ساختمانی: فقدان یک نظام مهندسی کارآمد و عدم اجرای آییننامههای ساختمانی (در صورت وجود) باعث شده تا ساختوسازها بدون هیچگونه نظارتی انجام شوند.
- شرایط سیاسی و امنیتی: دههها جنگ و بیثباتی سیاسی، زیرساختهای کشور را از بین برده و تمرکز دولتها را از مسائل مهمی مانند ایمنسازی و مدیریت بحران منحرف کرده است.
چالشهای پس از زلزله
پس از وقوع زلزله، بازماندگان با چالشهای متعددی روبرو شدند:
- امدادرسانی: صعبالعبور بودن منطقه، کمبود تجهیزات و نیروی متخصص، و تخریب راهها، رسیدن کمکهای اولیه را با تاخیر مواجه کرد.
- بهداشت: خطر شیوع بیماریهای واگیردار به دلیل تخریب سیستم آبرسانی و فاضلاب، کمبود آب آشامیدنی سالم و تجمع جمعیت در اردوگاهها، یک تهدید جدی بود.
- سرپناه: هزاران خانواده در آستانه فصل بارندگی و سرما، سرپناه خود را از دست دادند و نیازمند کمکهای فوری برای اسکان موقت و دائم بودند.
- کمکهای بینالمللی: شرایط خاص سیاسی حاکم بر افغانستان، روند ارسال و توزیع کمکهای بینالمللی را با پیچیدگیهایی روبرو کرد.
زلزله شرق افغانستان یک بار دیگر نشان داد که چگونه بلایای طبیعی میتوانند در مناطقی با زیرساختهای ضعیف و فقر گسترده، به فجایع انسانی عظیم تبدیل شوند. این رویداد تلخ، زنگ خطری جدی نه تنها برای افغانستان، بلکه برای تمام کشورهای لرزهخیزی است که با چالشهای مشابهی در بافتهای فرسوده و روستایی خود مواجه هستند.
درسهای زلزله افغانستان برای صنعت ساختمان ایران
اگرچه صنعت ساختمان در ایران به مراتب پیشرفتهتر از افغانستان است و از آییننامهها و نظام مهندسی مدونی برخوردار است، اما فاجعه افغانستان آینهای است که میتوان نقاط ضعف مشابه و بالقوه خطرناک را در آن مشاهده کرد. ایران نیز بر روی یکی از کمربندهای اصلی زلزله جهان قرار دارد و درسهای زیر از زلزله افغانستان برای صنعت ساختمان و مدیریت بحران کشور ما حیاتی است:
۱. تمرکز ویژه بر بافتهای روستایی و حاشیهنشین
- شباهت در آسیبپذیری: همانند روستاهای افغانستان، بسیاری از روستاهای ایران (بهویژه در مناطق کمتر توسعهیافته) دارای خانههایی با مصالح بنایی غیرمسلح (خشت، گل، سنگ) هستند. زلزله بم (۱۳۸۲) و زلزله کرمانشاه (۱۳۹۶) به وضوح نشان داد که این سازهها تا چه حد آسیبپذیرند.
- درس کلیدی: مقاومسازی نباید یک امر لوکس و محدود به کلانشهرها باشد. دولت و نهادهای مسئول باید با ارائه تسهیلات مالی هدفمند (وامهای کمبهره)، مصالح ساختمانی یارانهای و آموزش فنی به روستاییان، روند نوسازی و مقاومسازی بافتهای روستایی را با جدیت بیشتری دنبال کنند. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی نقشی حیاتی در این زمینه دارد و می تواند فعالیتهای خود را گسترش دهد.
۲. اهمیت حیاتی نظارت دقیق
- نظارت دقیق بر کیفیت ساختوسازها : حتی در شهرها و در پروژههایی که مهندسیساز هستند، متاسفانه گاهی شاهد کاستیهایی مانند استفاده از مصالح غیراستاندارد، اجرای نادرست جزئیات آییننامهای هستیم. زحمات نظام مهندسی ساختمان قابل ستایش و تقدیر است اما باز هم نیاز است تا مهندسان عزیز کشورمان به شدت نظارت های خود بیافزایند.
- درس کلیدی: آییننامه به تنهایی کافی نیست؛ اجرای صحیح و نظارت دقیق، ضامن ایمنی است. ضمن تقدیر از زحمات و مسئولیت پذیری سازمانهای نظام مهندسی و مراجع صدور پروانه ساخت، باز هم در راستای فعالیت گذشته خود این دو نهاد باید نظارتها را با شدتی بیشتر به یک فرآیند محتوایی و مسئولانه همچون گذشته تبدیل کنند. برخورد قاطع با مهندسان ناظر متخلف، آزمایشگاههای متخلف و سازندگانی که مقررات را دور میزنند، امری ضروری است.
۳. آموزش و ترویج فرهنگ “ساختوساز ایمن”
- دانش فنی در سطح خرد: بسیاری از استادکاران و بناهای سنتی در مناطق روستایی و حاشیهای، دانش فنی لازم برای اجرای جزئیات مقاومسازی (مانند اجرای صحیح کلافهای افقی و قائم، شناژبندی یا مهار دیوارهای غیرسازهای) را ندارند.
- درس کلیدی: آموزش باید به سطح کارگاه ساختمانی برسد. سازمان فنی و حرفهای با همکاری نظام مهندسی و بنیاد مسکن میتواند دورههای آموزشی کوتاهمدت و عملی برای بناها و کارگران ساختمانی برگزار کند. ترویج روشهای ساخت ساده، ارزان و در عین حال مقاوم (مانند استفاده از بلوکهای بتنی استاندارد به جای خشت خام) میتواند تحولآفرین باشد.
۴. توجه به اجزای غیرسازهای ساختمان
- خطر پنهان: در بسیاری از زلزلهها، تلفات و خسارات زیادی ناشی از فروریختن دیوارهای جداکننده (تیغهها)، نماهای سنگی، سقوط سقفهای کاذب و پرتاب شدن اشیاء است، حتی اگر اسکلت اصلی ساختمان پابرجا بماند.
- درس کلیدی: ایمنی یک ساختمان فقط به تیر و ستون آن خلاصه نمیشود. پیوست ششم آییننامه ۲۸۰۰ ایران به طور خاص به مهار اجزای غیرسازهای میپردازد. اجرای دقیق این ضوابط، بهویژه مهار دیوارها با استفاده از وادارهای قائم و افقی (والپست) باید به یک الزام جدی در تمام پروژههای ساختمانی، اعم از کوچک و بزرگ، تبدیل شود.
مطلب سودمند و مرتبط : استاندارد آسانسور و پله برقی + دانلود همه استانداردها
۵. برنامهریزی برای مدیریت بحران و بازسازی سریع
- چالش پس از زلزله: زلزله افغانستان نشان داد که تخریب راهها و زیرساختها میتواند عملیات امداد را فلج کند.
- درس کلیدی: آمادگی قبل از بحران، کلید مدیریت موفق آن است. ایران باید بر روی مقاومسازی شریانهای حیاتی (پلها، جادهها، بیمارستانها، ایستگاههای آتشنشانی) تمرکز کند. همچنین، داشتن یک برنامه مدون برای آواربرداری سریع، اسکان موقت استاندارد و شروع فرآیند بازسازی با استفاده از الگوهای ساخت سریع و مقاوم، میتواند از آلام زلزلهزدگان بکاهد و از بحرانهای ثانویه جلوگیری کند.
جمعبندی نهایی
فاجعه افغانستان یک هشدار جدی است. ایران، با وجود تمام پیشرفتها، هنوز نقاط ضعف قابل توجهی در صنعت ساختمان خود دارد. غفلت از مقاومسازی بافتهای فرسوده و روستایی، نادیده گرفتن نظارت دقیق بر ساختوسازها و عدم توجه به جزئیات اجرایی میتواند در روز مبادا، خساراتی به مراتب سنگینتر از آنچه در همسایه شرقی خود دیدهایم، به بار آورد. اکنون زمان اقدام پیشگیرانه است، نه واکنش پس از فاجعه.
مدیریت بحران (Crisis Management) یک فرآیند استراتژیک و نظاممند است که به یک سازمان یا سیستم امکان میدهد تا با رویدادهای مخرب و غیرمنتظره مقابله کند. این علم صرفاً به معنای واکنش نشان دادن در لحظه وقوع فاجعه نیست؛ بلکه یک چرخه کامل از پیشبینی، آمادگی، پاسخگویی و یادگیری را در بر میگیرد. قلب تپنده هر مدل موفق مدیریت بحران، تقسیمبندی فرآیندها به سه مرحله کلیدی است: قبل از بحران، حین بحران و بعد از بحران.
بدون دیدگاه